58بنابر تصريح قرآن مجيد، فرشتگان بر آدم سجده كردند.
«فَإِذٰا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سٰاجِدِينَ فَسَجَدَ الْمَلاٰئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ». 1
- پس آنگاه كه او را به خلقت كامل بياراستم، و از روح خود در وى دميدم، پس بر او به سجده درافتيد، كه همه سجده نمودند.
در عين حال، اين سجده گرچه به فرمان خدا بود، ليكن از نظر ماهيت، عبادت آدم نبود، وگرنه خدا به آن فرمان نمىداد.
همچنين مىدانيم فرزندان يعقوب و حتى خود آن حضرت، بر يوسف سجده نمودند.
«وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً». 2
- و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و آنان بر او سجده كردند.
اگر چنين خضوعى پرستش يوسف بود، نه حضرتِ يعقوب پيامبر كه از مقام عصمت برخوردار است انجام مىداد و نه به اين كارِ فرزندان خود راضى بود. در عين حال كه هيچ خضوعى بالاتر از سجده نيست.
بر اين اساس، بايد مفهوم خضوع و يا درخواست از غير را از معناى پرستش جدا سازيم. حقيقت پرستش آن است كه انسان، موجودى را خدا بينديشد و در برابر او به پرستش برخيزد و يا پديدهاى را مخلوق خدا بداند و ليكن تصور كند كه كارهاى خدايى از قبيل تدبير جهان و غفران ذنوب به وى تفويض گرديده است. اما اگر خضوع ما در برابر كسى، آنگونه باشد كه او را نه خدا بدانيم و نه بينديشيم كه كارهاى خدايى به وى واگذار گرديده است، چنين خضوعى، جز احترام وى بسان تكريم فرشتگان در برابر آدم و احترام فرزندان