209
كتاب الحج
1
325
س 1:
شخصى از اهل كاشان وصيت نموده كه حجۀ بلدى به جهت او استيجار شود مطلق و قيد شرطى نكرده، و وصيّ معينى قرار داده، و بعد از وفات او وصىّ شخصى را استيجار كرده كه حج به جا بياورد، و در ضمن عقد اجاره شرط شد كه چنانچه عائقى از حج رو بدهد كه نتواند حج كند تا سه سال هر سالى كه ميسر شود حج به عمل آورده و ديگر اصلاً ملتفت به اين نشده كه هر گاه دير برسند حج افراد بكنند يا نه، يا بعد از احرام به عمرۀ تمتّع اگر وقت ضيق باشد عدول به إفراد بشود يا نه، و چنان چه التفات مىشد موصى هر اذنى كه شرعاً جائز بود مىداد، و اجير روانۀ مكه، و نظر به ضيق وقت و علم به عدم تمكّن از حج تمتع احرام به حج اِفراد بسته و حج افراد به عمل آورده و مراجعت نموده، آيا اين حج مجزى است و اجير مستحق گرفتن تنخواه است يا نه، و اگر مجزى نباشد بخصوص قطع مسافتى كه كرده چه بايد كرد؟ و شرط سه سال كه شده به اين وضع شده كه اجير گفته كه: اگر در اين سال ميسر نشود در مكه خواهم ماند تا حج بعمل بياورم، و اجير هم حال مىگويد كه در خاطرم نيست كه در حين صيغه قيد حج تمتع شده، امّا مظنون است.
ج:
در خصوص مطلق گفتن موصى ظاهر آن است كه وصيت كسانى كه در امثال