319
سخن واپسين
پس از اين گردش طولانى در كتاب «للّٰه ثمّ للتاريخ» براى خوانندگان آشكار شد كه همۀ ايرادهاى آمده در اين كتاب، چيزى جز اوهام باطل و شبهات تباه نبود.
و ما - به حمد و نعمت الهى - پرده از اين تباهى برگرفتيم و كاستى آن را نمودار ساختيم چندان كه براى هر كس كه دلى دارد يا گواهى كه گوش مىسپرد، پاك پيدا شد.
اگر ما در همۀ اشكالهاى اهل سنّت اعمّ از شبهات و خرده گيريهاى آنها در انتقاد از مذهب شيعۀ اماميه بنگريم همه را در همين مجرا، جارى مىيابيم، پس ديگر چگونه مىتوان به سخن آنها اعتماد يافت و نقل قولهايشان را پذيرفت و به كلامشان اطمينان كرد؟
هر پژوهشگر منصفى در مىيابد كه اين جماعت در انتقاد از مذهب شيعه نيّتى صادق ندارند و حتم مىيابد كه انگيزۀ آنها در نقد يا تعصّبِ باطل است يا تصميم در افكندنِ جدايى ميان مسلمانان يا گرفتارى به