303و زان پس مفهوم در گرفتن جنگ ميان سپاه مهدى عليه السلام و سپاه دجال چيست و آيا مهدى با خودش خواهد جنگيد؟ و چرا عيسى عليه السلام پشت مهدى - در صورتى كه خودِ دجّال باشد - نماز خواهد گزارْد و در پىِ آن او را خواهد كشت؟
و اگر مهدى همان دجّال باشد ديگر مفهوم بقاى مهدى و بقاى حكومت او پس از كشته شدن دجال چيست؟
به علاوه چرا احاديث مربوط به دجّال در هالهاى از پنهانكارى با شكلى نمادين احاطه شده و با مهدى بدان اشاره مىشود و حال آنكه مرد ديگرى از اهل سنّت نيز خواهد بود كه همين نام را دارد؟
از نويسنده، شگفت است كه پس از ساليان دراز، پژوهش و پس از كاوشهاى فرساينده در منابع دست اول چنين رسوا در نتيجۀ كار خود ترديد مىكند و احتمال مىدهد كه مقصود از مهدى همان حكومت اسرائيل يا مسيح دجّال است و چه مسافت دورى است ميان اين دو احتمال!
شايد او به پژوهش چندين سالۀ ديگر نياز دارد، و باز مراجعه به منابع دست اول، تا مگر يكى از دو احتمال را برگزيند يا دو باره به نتايج شگفت و نظريههاى عجيب دست يازد.
نويسنده مىگويد: خوب است به ياران خود هشدار دهيم كه گزينش دوازده امام براى آنها كارى از پيش طرّاحى شده است، زيرا اين عدد نشانگر اسباط بنى اسرائيل است. آنها به اين هم بسنده نكردهاند، بلكه خود را «اثنى عشرى» ناميدند تا به اين عدد تيمّن يابند.
پاسخ نويسنده آن است كه گزينش دوازده امام در پىِ احاديث