299
«لأحب أكثرهم ألايروه مما يقتل من الناس » دليل همين سخن است، زيرا «مِنْ» در «مِمّٰا» سببيه است؛ يعنى به سبب «مايَقْتُلُ» يعنى «قَتْلِه»، زيرا «ما» در اينجا مصدريه است كه همراه واژۀ بعد شكل مصدرى به خود مىگيرد و «مِنْ» در «مِنَ النّاس» تبعيضيه است، يعنى بعضى از مردم 1.
نويسنده مىگويد: گمان ما آن بود كه حضرت قائم مسجدالحرام را پس از انهدام به شكلى بازسازى خواهد كرد كه در روزگار پيامبر صلى الله عليه و آله و پيش از گسترش آن بود، ولى بعداً براى من روشن شد كه مقصود از «يُرجِعُه إلىٰ اساسه» يعنى آن را درهم خواهد كوبيد و با خاك يكسان خواهد كرد، زيرا قبلۀ نماز به سوى كوفه دگرگون خواهد شد. فيض كاشانى روايت كرده است كه: «اى مردم كوفه! خداوند به شما فضيلتى بخشيده كه به هيچ كس نبخشيده است. نمازگاه شما خانۀ آدم و خانۀ نوح و خانۀ ادريس و نمازگاه ابراهيم است، و روزگار به پايان نرسد تا آنكه حجرالاسود در آن نصب گردد» (وافى، ج 1، ص 215).
اينك مىگويم: دربارۀ انهدام دو مسجد از اساس، پيشتر سخن گفتيم و آورديم كه اين روايت سندى ضعيف دارد، و با چشمپوشى از سند روايت و پذيرفتن چنين رفتارى از سوى امام عليه السلام ترديدى نيست كه امام عليه السلام آن را پس از برداشتن هر سنگى كه سلاطين جور و پيروان ايشان نهادهاند بر پايۀ تقوا بازسازى خواهد كرد.