145است، و جز در اين سه مورد به هيچ رو تصّرف جايز نيست» تا پايان كلام. گروهى از متأخّران و بلكه همۀ ايشان از اين سخن و اين اجمال پيروى كردهاند» (جواهر الكلام ، ج 16، ص 147).
امّا روايت دومى كه نويسنده دربارۀ معاف بودن شيعه از پرداخت خمس آورده همان روايتى است كه حكيم مؤذن بن عيسٰى روايت كرده و گفته است: «از امام صادق عليه السلام دربارۀ آيۀ شريفه: «وَ اعْلَمُوا أَنَّمٰا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّٰهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبىٰ » 1 پرسيدم. امام عليه السلام دو آرنج خود بر دو زانويش نهاد و با دست اشاره كرد و فرمود:
به خدا اين سود رسانىِ همه روزه است جز آنكه پدرم شيعۀ خود را [از پرداخت خمس ] معاف كرد تا پاك بمانند» (كافى، ج 2، ص 499).
پاسخ نويسنده چنين است كه اين روايت سندى ضعيف دارد، زيرا در آن نام محمد بن سنان ديده مىشود كه ضعيف است و پيشتر سخن از ضعف او رفت.
حكيم مؤذّن بن عيسٰى - چنانكه در كافى آمده - يا حكيم مؤذّن بن عبس - چنانكه در تهذيب و استبصار آمده - راوى ناشناختهاى است كه در كتب رجالى توثيق نشده است.
با چشمپوشى از ضعف سند اين روايت بايد گفت كه آن نيز همچون روايت پيش بر معافيت مطلق از خمس دلالت ندارد، بل دليل آن است