115
كتاب حجّ
حج از اركان دين است و ترك آن از گناهان كبيره است
و حج بر هر كسى كه داراى شرايطى كه مىآيد، باشد واجب است.
مسألۀ 1-حج در اصل شرع مقدّس در طول عمر جز يك مرتبه واجب نيست
، و وجوب آن با تحقّق شرايطش فوريّت دارد به اين معنى كه در همان سال اول استطاعت بايد به آن اقدام نمايد و تأخير آن جايز نيست و اگر در آن سال، آن را ترك نمود بايد در سال دوم استطاعت بياورد، و همچنين. . .
مسألۀ 2-بعد از پيدا شدن استطاعت، اگر چنانچه رسيدن به حج متوقف بر مقدماتى از قبيل
مسافرت و فراهم نمودن اسباب آن باشد
تحصيل آنها بصورتى كه در همان سال به حج برسد، واجب است. و اگر چنانچه رفقاى سفر (كاروانها) متعدد باشند و توانايى طى راه رابه طورى كه با هر كدام از آنها باشد به حج برسدداشته باشد در انتخاب هر يك از آنها مخيّر است، و بهتر آن است گروهى را انتخاب نمايد كه به سلامت رسيدنش به حج مطمئنتر باشد، و اگر تنها يك گروه يافت شود و براى شخص هيچ محذورى در رفتن به حج با آنان نباشد تأخير انداختن جايز نيست مگر اينكه اطمينان داشته باشد كه گروه ديگرى پيدا مىشود.
مسألۀ 3-در مسأله قبل، اگر با گروه اول در صورتى كه كاروانها متعدد بودند و يا در
صورتى كه فقط يك گروه بود به حج نرفت
، و بخاطر همين تأخير انداختن، اتفاقا يا ديگر اصل رفتن ممكن نشد و يا آنكه به حج نرسيد وجوب حج بر او استقرار پيدا مىكند اگر چه گناهكار نباشد ولى اگر معلوم شود كه اگر با آن گروهها هم حركت مىكرد به حج نمىرسيد، استقرار پيدا نمىكند بلكه همچنين اگر رسيدن به حج (در صورت حركت با آنها) معلوم نشود حكم به استقرار وجوب حج نمىشود.