117و خوردن گوشت آن بر محرم و غير محرم حرام است.
دوّم از بيست و چهار امر كه در حال احرام حرام است جماع كردنست و مقدّمات آن مثل بوسه و دست بازى كردن با حلال خود و عقد نكاح بستن از براى خود يا از براى ديگرى پس اگر عقد نكاح كند آن عقد باطل است.
امّا رجوع در طلاق و كنيزك خريدن بقصد آن كه بعد از احرام مباشرت كند جايز است.
سيّم گواه شدن بر عقد نكاح و گواهى دادن بآن.
چهارم بو كردن مشك و عنبر و عود و صندل و مانند آن.
و در بو كردن گل نرگس و بنفشه و مانند آن ميانه مجتهدين خلافست و اصحّ آن است كه بو كردن آنها نيز حرام است امّا شنيدن بوى مشك و عنبر و غير آن كه بر خانه كعبه مىمالند جايز است.
و هم چنين جايز است شنيدن بويهاى خوش كه در ما بين صفا و مروه مىباشد.
پنجم بينى گرفتن محرم از چيزهاى بدبو.
ششم روغن بر بدن ماليدن خواه خوش بو باشد و خواه نباشد.
هفتم پوشيدن مرد رختى را كه دوخته باشد يا شبيه به دوخته چنانكه قبل از اين مذكور شد.
هشتم پوشيدن چيزى كه پشت پا را به پوشد.
نهم انگشترى در انگشت كردن به جهت زينت نه به جهت آن كه سنّت است.
دهم پوشيدن مرد سر و گوش خود را اگر چه به ارتماس باشد.
يازدهم آن كه مرد در وقت راه رفتن در سايۀ چيزى رود كه آن چيز بر بالاى سر او باشد نه در پهلوى او مثل سايۀ ديوار امّا در سايۀ كجاوه و مانند آن راه رفتن مرد را جايز است هر چند بالاى سر او باشد 1.
و هم چنين جايز است در وقت فرود آمدن كه در سايۀ چيزى به راه رود و بنشيند هر چند آن چيز در بالاى سر او باشد مثل خيمه و غير آن.
دوازدهم مو از سر يا بدن جدا كردن.
سيزدهم ناخن چيدن اگر چه ناخن انگشت زيادتى باشد.
چهاردهم كشتن شپش يا از بدن يا از جامۀ خود به دور انداختن.
پانزدهم سرمه سياه در چشم كشيدن.
شانزدهم حنا بستن براى زينت.
هفدهم در آئينه نگاه كردن.
هجدهم دندان كندن.
نوزدهم سلاح پوشيدن.
بيستم خون از بدن بيرون آوردن اگر چه به مسواك كردن باشد امّا اگر از خاريدن كر خون بيرون آيد قصورى ندارد.
بيست و يكم جدالست يعنى لا و اللّٰه و بلى و اللّٰه 2گفتن مگر به جهت اثبات حق يا نفى باطل.
بيست و دويّم پوشيدن زن طلا آلات يا نقره آلاتى كه عادت او نباشد كه مثل آن را به پوشد.
بيست و سيّم اظهار كردن زن زيور خود را به شوهر يا بر جمعى كه محرم او باشند.
بيست و چهارم روى خود را به چيزى پوشيدن كه بر روى او برسد پس مىبايد كه پوشش روى زن به نوعى باشد كه مطلقا به روى او نخورد 3
مقصد دويّم در بيان طواف و مقدّمات و شروط آن