25آورده است) اخبار از اطلاع شخصى اوست و ممكن است از حجهاى ديگر پيغمبر اطلاع نداشته و به اصطلاح «اثبات شىء نفى ماعدا نمىكند.» 1 و اما مضمون احاديث وارده از حضرت صادق(ع) را نيز ممكن است چنين توجيه كنيم كه: مراد از ده حج، تعداد حجهايى باشد كه پس از بعثت بجا آورده و مراد از بيست حج (كه در سه حديث ديگر ذكر شده) مجموع حجهاى پيش از بعثت و بعد از بعثت باشد.
از چگونگى حج آن حضرت قبل از هجرت، در روايات ذكرى به ميان نيامده و تنها تصريح شده كه «مستسراً» يا «مستتراً» و پنهانى انجام مىشده است.
با توجه به اين كه مناسك حج را، اهل مكه و ديگران نيز انجام مىدادهاند، سبب استتار حج آن حضرت شايد بدين جهت بوده كه پيغمبر همانند ديگر مردم «حله» وقوف به عرفات را بجاى آورده است و مىدانيم كه قريش اين عمل را براى حمس روا نمىدانستند و ما روايت صحيح مسلم را كه اشاره بدين جهت داشت پيشتر آورديم.
در وجه اختفاى حجّ آن حضرت از مرحوم فيض نقل شده كه چون قريش به واسطه نسىء، ماههاى حج را به تأخير مىانداختند و پيغمبر مىخواست در زمان واقعى حج مناسك را بجا آورد، ناچار مخفيانه به انجام اعمال حج مبادرت مىكرد.
اشكال اين توجيه آن است كه انجام حج زمانى كه حضرت ابراهيم مقرر فرموده بود، با توجه به كبيسهكردن و اعمال نسىء در سالهاى دراز، محتاج به محاسبه دقيق هِيَوى داشته است كه در موضوع نسىء آن را يادآور شديم و گفتيم كه اين كار به وسيله كسى كه در امر محاسبه و هيئت آگاهى و مهارت داشته، انجام مىشده است و مىدانيم كه پيامبر پيش از بعثت به اين كار آشنايى نداشته است. لذا مفسّران گفتهاند كه نزول آيه (إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيٰادَةٌ فِي الْكُفْرِ) مصادف با زمانى بوده كه ايام حج - چون دوران حضرت ابراهيم - به وقت اصلى بازگشته بود و ديگر احتياج به محاسبات نجومى براى دست يافتن به زمان اصلى نبوده است.