49
عٰامِهِمْ هٰذٰا).
به اجماع علما، روا نيست مشرك، ذمّى يا حربى، وارد مسجدالحرام شود؛ به دليل فرموده خداوند كه «مشركان، از اين سال به بعد، نزديك مسجدالحرام نشوند».
وى درباره ناروايى ورود به ديگر مساجد، چنين استدلال مىكند:
1. احترام به مسجد؛ «لأنّه مسجد فلا يجوز لهم الدخول كالحرم».
2. بايستگى دور نگهداشتن مسجدها از ناپاكىها: لقوله(ص)
«جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَةَ». 1
چنانكه پس از اين شرح خواهيم داد، اين دو دليل، از شاخههاى استدلال به همان آيه شريفه است.
3. مشهور بودن ناروايى ورود كافران به مسجدها، در صدر اسلام: «وَ لأنّ منعهم كان مشهوراً».
4. همراه بودن كافران با آلودگىهايى چون جنابت كه آنان را از ماندن در مساجد باز مىدارد: «و لعدم انفكاكهم من حدث الجنابة و...».
5. بستگى نداشتن آنان با مسجدها: «و لأنّهم ليسوا من أهل المساجد».
6. جلوگيرى از ورود آنان به مسجدها، بهگونهاى كوچك شمردن آنان است كه ما وظيفه داريم آن را انجام دهيم: «و لأنّ منعهم من الدخول فيه إذلال و قد أمرنا به».
همو مىنويسد: «اگر سيرهاى از پيامبر(ص) بر جاى دادن كافران در مسجد ثابت شود، مربوط به صدر اسلام است». 2 صاحب جواهر نيز، مانند همين دليلها را مىآورد؛ با اين تفاوت كه بر ناروايى ورود كافران به ديگر مسجدها، اجماع فقيهان شيعه را نقل مىكند:
كما صرّح بإجماعهم عليه في المسالك، بل في المنتهى نسبته إلى مذهب أهل البيت(عليهم السلام). 3
چنانكه در مسالك به اجماع تصريح شده، بلكه در منتهى آن را به مذهب اهلبيت(عليهم السلام) نسبت داده است.