47آرى، در كلمات فقهاى خاصه و عامه، هرچه بيشتر كاوش مىكنيم، بيشتر به اين نتيجه مىرسيم كه محل رمى، آن قطعه زمين است و ستون را بعداً به عنوان يك علامت و نشانه ساختهاند.
2. توجه به اين نكته نيز لازم است كه جمعى از فقهاى متأخر، رمى محل را كافى دانستهاند؛ از جمله آنها مرحوم شهيد اول در كتاب دروس است. سخن ايشان چنين است: «و الجمرة اسم لموضع الرّميِ، و هو البناء أو موضعه ممّا يستجمع من الحصي، و قيل: هي مجتمع الحصي لا السائل منه، و صرّح علي بن بابويه بأنّه الأرض». 1
ديگر مرحوم فاضل اصفهانى در كشفاللثام است كه در تفسير جمره مىگويد: «و هي الميل المبني، أو موضعه» 2؛ «جمره عبارت از ستونى است كه بنا شده، يا محل آن ستون».
شهيد ثانى در شرح لمعه نيز در تعريف جمره مىگويد:
وهي البناء المخصوص أو موضعه و ما حوله ممّا يجتمع من الحصي، كذا عرّفه المصنف في الدروس، و قيل هي مجمع الحصي ... و قيل هي الأرض. 3
جمره همان بناى مخصوص يا محل و اطراف آن است كه سنگريزهها در آن جمع مىشود؛ همانگونه كه مرحوم شهيد اول در دروس آن را تفسير كرده است. بعضى نيز گفتهاند: «جمره همان محل اجتماع سنگريزههاست» و بعضى گفتهاند: «همان قطعه زمين است».
در بحثهاى گذشته، در آخر كلام صاحب جواهر نيز خوانديم كه اين فقيه ماهر، تمايل به كفايت اصابت به هر يك از اين دو (محل و بنا) پيدا كرده است. 4
جمرات در كتب ارباب لغت
در متون معروف و مشهور لغت، براى جمره چهار معنا گفتهاند:
1. جمره در اصل به معناى اجتماع قبيله است و چون جمرات محل اجتماع سنگهاست، آن را جمره ناميدهاند.
2. جمره به معناى سنگريزه است و چون جمرات محل سنگريزه است، به آن