12از منا به طواف خانه خدا آورد، در ناحيه جمره عقبه، شيطان بر آدم آشكار گشت و از او پرسيد: «آهنگ كجا دارى»؟ جبرئيل به آدم گفت: «او را هفت سنگ بزن و با انداختن هر سنگى تكبير بگو». آدم چنانكه جبرئيل گفت، انجام داد و شيطان رفت.
جبرئيل روز دوم دست آدم را گرفت تا به جمره اولى رسيد. ابليس بر او آشكار شد. جبرئيل گفت: «هفت سنگ به او بزن و با هر سنگى تكبير بگو». آدم چنان كرد. ابليس رفت و دوباره در محل جمره وسطى بر او آشكار شد و به آدم گفت: «آهنگ كجا دارى»؟ جبرئيل گفت: «او را هفت سنگ بزن و با هر سنگى تكبير بگو»، و آدم چنان كرد و ابليس فرار كرد و اين عمل را تا چهار روز انجام داد و جبرئيل بعد از آن به آدم گفت: «شيطان را بعد از اين هرگز نخواهى ديد». 1
2. چون ابراهيم از ساختن خانه خدا فارغ گشت، جبرئيل مناسك و آداب حج را به او آموخت و چون وارد منا شدند و از ناحيه «عقبه» فرود آمدند، شيطان در ناحيه جمره عقبه بر او آشكار شد. جبرئيل گفت: «او را سنگ بزن»، ابراهيم هفت بار او را سنگ انداخت و شيطان پنهان شد. دوباره در جمره وسطى بر او ظاهر شد. جبرئيل گفت: «او را سنگ بزن»، ابراهيم هفت بار سنگ انداخت و شيطان پنهان شد. براى بار سوم در محل جمره اولى بر او آشكار شد. دوباره جبرئيل گفت: «او را سنگ بزن»، ابراهيم نيز هفت سنگ بر او زد و شيطان مخفى شد. 2
3. در گزارشى ديگر چنين آمده است: چون ابراهيم از ساختن خانه خدا فارغ گشت، گفت خداوندا كار را به سامان رساندم، اينك مراسم را به ما تعليم فرما. خداوند جبرئيل را فرستاد كه ابراهيم را حج ياد دهد. روز قربانى كه فرا رسيد، شيطان بر او آشكار گشت. جبرئيل گفت: «او را سنگ بزن». ابراهيم هفت سنگ انداخت و فردا و روز سوم نيز چنين كرد. 3
«بروسوى» مؤلف تفسير «روحالبيان» نيز علت مشروع شدن «رمى جمرات» را همين مىداند. 4