49نيز براى مردم خطبهاى خواند و با آنان نماز گزارد.
هرثمه، غسان بن فرج را بر كوفه گماشت و چند روز ديگر در بيرون شهر توقف كرد تا اوضاع كاملاً آرام شد و وحشت جنگ، از ميان مردم برطرف گرديد؛ آنگاه به سوى بغداد حركت كرد. «براقى» تعداد سربازان و همراهان محمد و ابوالسرايا را هشتصد سوار نوشته است. او به قصد بصره راه خود را پيش گرفت و در راه، به مردى از اهل بصره برخورد و از او، احوال شهر را جويا شد. آن مرد به او اطلاع داد كه شهر به دست طرفداران بنى عباس افتاده و گماشتگان ابوالسرايا را از شهر بيرون كردهاند و عباسيان در آنجا بسيارند كه ابوالسرايا تاب مقاومت آنها را ندارد. ابوالسرايا از رفتن به بصره منصرف شد و تصميم گرفت به واسط برود؛ اما آن مرد عرب به او خبر داد كه اوضاع واسط نيز مانند بصره است. ابوالسرايا از آن مرد پرسيد: «پس به نظر تو به كجا برويم؟».
مرد عرب گفت: «نظر من اين است كه از دجله بگذرى و در مابين «جوفى» 1 و كوهستان بمانى تا كردهاى آن ناحيه اطرافت را بگيرند و همچنين ساير اعراب و گروههايى كه مايلاند به تو ملحق شوند و مردمان ديگرى كه با تو همعقيده هستند