39نكند. اما نوآورىهايى كه اصلى در شريعت بر جواز آن دلالت داشته باشد، شرعاً بدعت نيست؛ اگرچه بهلحاظ لغوى، بدعت به شمار مىآيد. 1
5. فيروزآبادى (متوفاى 817 ه.ق) نوشته است: «ايجاد امرى در دين، بعد از اكمال آن، يا آنچه حادث مىشود در دين بعد از پيامبر(ص)، از هواهاى نفسانى و اعمال، بدعت ناميده مىشود». 2
6. ابن حجر عسقلانى (متوفاى 852 ه.ق) مىگويد: «بدعت، امر حادثى است كه ريشه در شريعت نداشته باشد و در عرف شرع، بدعت ناميده مىشود. اما امرى كه اصلى در شرع بر جواز آن دلالت كند، بدعت به شمار نمىآيد». 3
وى همچنين نوشته است:
هر امرى كه بدون الگو و نمونه قبلى، به وجود آمده باشد، بدعت مىنامند كه در عرف لغت، شامل امور پسنديده و ناپسند مىشود. اما در عرفِ شرع، مختص به امور مذموم و ناپسند است 4و در مقابل سنت نيز قرار مىگيرد. 5
7. شُمُنِّى حنفى (متوفاى 872 ه.ق) نوشته است:
بدعت، به امورى گفته مىشود كه حادث مىشود در دين؛ از اعتقاد يا عمل يا رفتار كه برخلاف مطالب حقى است كه از رسول خدا(ص) گرفته شده باشد؛ خواه ازروى شبهه باشد يا استحسان، و قراردادن آنها بهعنوان دين و صراط مستقيم. 6