33وى همچنين، دامنه اين معنا را به صحابه گسترش داده است. 1
گفتنى است كه «ابن حجر عسقلانى» معتقد است اين لفظ، درصورتىكه مطلق ذكر شده باشد، منصرف است به سنت پيامبر(ص)؛ مگر اينكه به صحابه اضافه شده باشد. 2
د) اهل سنت
واژه «اهل سنت»، بهمعناى پيرو يا پيروان سنت (قول، فعل و تقرير) پيامبر اسلام(ص) است. ازاينرو اين مفهوم، بهخودىخود شامل همه مسلمانان مىشود؛ زيرا بديهىترين نشانه مسلمانى، پيروى از پيامبر اسلام(ص) است. اما اين كلمه در اصطلاح، معناى خاص خود را دارد كه از شايعترين آنها معنايى است كه در مقابل اصطلاح «شيعه» به كار مىرود.
بهاينمعنا اهل سنت، شامل فرقههايى مىشود كه معتقد به وجود نص بر امام و خليفه رسول خدا(ص) نيستند و تعيين خليفه و امام را بر عهده مسلمانان و به انتخاب مردم مىدانند. برايناساس همه فرقههاى مسلمان، غير از فرقههاى شيعه، از فِرق اهل سنت به شمار مىروند. بنابراين، اهل سنت شامل معتزله و خوارج نيز مىشود.
البته برخى از مصنفان كتابهاى ملل و نحل، كه خود از طرفداران فرقههايى چون اهل حديث و اشاعره هستند، اهل سنت را بهگونهاى تفسير مىكنند كه تنها شامل جريان غالب اهل سنت شود؛ يعنى جريانى كه با اهل حديث آغاز مىشود و با مذهب اشعرى و ماتريدى ادامه مىيابد. بهاينمنظور، عقايد مشترك ميان اين فرقهها، بهعنوان ملاكهاى اهل سنتبودن ذكر مىگردد.
گويا هدف از اين تفسير، كه خالى از تكلف هم نيست، خارجكردن گروههايى چون معتزله، خوارج و مرجئه، از اصطلاح اهل سنت است؛ تا بهاينوسيله، فرقه خويش را