293
مقدمه
با جستوجو در اقوال ائمه حديث و بررسى مسانيد و سنن درباره گونههاى رفتارى ايشان با راويان مبتدعه، بهطور قطع مىتوان گفت كه ايشان، نقل روايت از كسانى را كه متهم به فساد مذهب بودهاند، موجب قدح و طعن ندانسته و خود ايشان، بهطور گسترده روايات آنان را نقل كردهاند؛ چنانكه وقتى از محمدبنعبدالله درباره علىبنغُراب (از راويان كوفى و متهم به تشيع) مىپرسند، وى در جواب مىگويد:
صاحب حديث و بينا به آن است (اشاره به اينكه احاديث زيادى نزد وى موجود مىباشد و در نقل احاديث، صادق است). حسينبنادريس مىگويد: «به او گفتم آيا علىبنغراب ضعيف نيست؟» [گويا در ذهن سائل اينگونه بوده كه تشيع راوى، دليل بر ضعف وى است]. محمد در جواب گفت: «علىبنغراب، تنها از متشيعان مىباشد (جرم و طعن ديگرى ندارد) و من روايت راوى صاحب حديث و ضابطى را كه دروغگو نباشد، ترك نمىكنم و اينگونه روايات را ترجيح مىدهم بر روايت كسى كه نمىداند چه چيزى را نقل مىكند (بدون تأمل و ازروى توهم روايت نقل مىكند)؛ هرچند بالاتر از فتح موصلى باشد». 1