224شده از حق و خواركننده مىدانست و بنابر اعتقادش، به متشيعان، دورشده از حق يا بدمذهب و امثال آن اطلاق مىكرد. 1
همچنين وى با تصريح به ناصبىبودن جوزجانى، مىنويسد:
جوزجانى، اشتهاى ويژهاى به جرح و طعن در راويان شيعى دارد 2 و كلمه «بدمذهب» و امثال آن را بر هر متشيعى، هرچند كسانى كه اندك گرايشى به تشيع داشتند، اطلاق مىكرد. 3
عبدالفتاح ابوغُده نيز در تعليق خود بر كتاب «الرفع و التكميل»، نوشته است: «قد استقرّ قول اهل النقد فيه على انّه لايقبل له قولٌ في اهل الكوفه كما قاله شيخنا الكوثري في تأنيب الخطيب». 4
حسن سقاف شافعى، با استناد به نص صريح نبوى، جوزجانى را منافق دانسته و نوشته است:
جوزجانى از گذشتگان پست و يكى از منحرفان از حق است كه مردم را به انحراف نسبت مىداد. خدا او را زشت گرداند. او كسى بود كه بسيارى از صحابه نيك را ناسزا مىگفت و ميل به مجرمانى، امثال معاويه و همفكرانش از دشمنان خدا داشت. ذهبى در صفحه 549 از جلد دوم كتاب تذكرة الحفاظ گفته است: «او بر على(ع) حمله مىكرد». من مىگويم: «كسى كه بر آقاى ما، على(ع) حمله كند، گمراه و منحرف از حق است؛ زيرا پيامبر امين(ص) به على(ع) فرمود: تو را دوست ندارد، مگر مؤمن و تو را دشمن ندارد، مگر منافق». اين حديث را مسلم در