24بيان كرد، بدون آنكه از قدرت دشمنانش بهراسد. ازاينرو با استدلالهاى قاطع و برهانهاى كوبندهاش، احساساتشان را به چنگ آورده و تحت تأثير قرار داد. گويى كلماتش همچون سنگ، زبان آنان را بند آورده و با غرش صدايش همچون برق، آنان را گرفته بود. گويى صداى آن حضرت، نداى الهى بود كه از بلنداى آسمان فرود آمده و لباس ملامت و بدبختى را بر تنشان پوشانده بود.
درباره علم آن حضرت(عليها السلام) بايد گفت: همين افتخار براى ايشان كافى است كه وى بعد از شهادت امام حسين(ع)، هدايت دينى جامعه را بر شانههاى مباركش حمل كرد و تا زمانى كه امام سجاد(ع) شفا يافت، مرجعيت شيعه را بر عهده داشت.
برادرش امام حسين(ع)، چه مسئوليت بزرگى را بر دوش ايشان گذاشت و اين بانوى عالمه غيرمعلمه 1، چقدر بزرگوار و خردمند بود كه اين مسئوليت را بر دوشش حمل كرد. شخصى همچون عبدالله بن عباس، دانشمند امت اسلامى، حق دارد كه از آن حضرت(عليها السلام) اينگونه نام ببرد: «عقيلتنا زينب بنت علي» 2؛ «بانوى خردمندمان، زينب، دختر على».
آرى، حضرت زينب(عليها السلام) اينچنين به شديدترين مصيبتها و دردناكترين بلاها در راه اسلام دچار شد و راه استقامت در برابر باطل، فداكردن همه چيز در راه خداوند و برافراشتن پرچم حق را براى امت اسلامى ترسيم نمود. ازاينرو آن حضرت(عليها السلام) بر گردن هر انسان مسلمانى حق دارد. بر اين اساس بر هر مسلمانى واجب است كه در زنده نگه داشتن ياد ايشان و بزرگداشت وى و برپايى مراسم