68مىدهد؛ پس به جاى انديشيدن به حجر اسماعيل(ع)، بايد براى خواندن نماز شب، دنبال جاى خلوتترى بگردم. جايى بيرون از مطاف، روبهروى ركن يمانى پيدا مىكنم و آرام و سبكبال، سجادهام را پهن مىكنم.
امشب بعد از انجام اعمال واجب تمتع و طوافهاى واجب، نماز شبم را با روحى سرشار از اميد به مغفرت الهى، به نماز صبح پيوند مىزنم و آرزوى ظهور را كه در صدر همه آرزوهايم قرار دارد، با دو ركعت نماز، به نيت درخواست تعجيل در فرج، به پيشگاهش ارائه مىكنم. در برابر ركن يمانى، با زيارت امين الله، مولود كعبه را زيارت مىكنم و بعد از خواندن زيارت عاشورا، دعاى عهد را با همه آرزوهاى زيبايش، زمزمه مىكنم.
شايد ديگر هيچ وقت چنين فرصتى براى راز و نياز شبانه با پروردگارم پيدا نكنم. تنها سه شب ديگر ميهمان خانه خدا هستم؛ سه شبى كه مىتوانم طواف مستحبى را به ياد كسانى كه آرزوى زيارت خانه خدا را دارند، به جا بياورم و ثوابش را به آنها هديه كنم و با نماز و دعا و استغفار براى پدر و مادرم و كسانى كه حالا ديگر در قيد حيات نيستند، در برابر خانه خدا، موجبات شادى روحشان را فراهم كنم.
آرى، فقط سه روز و سه شب ديگر فرصت دارم كه ظرف وجودم را از پاكى و صفا و عظمت خانه حق سرشار كنم تا بقيه عمر را محظوظ باشم.