30فرضيه دشمن مشترك در شكلهاى متفاوت و مصداقهاى گوناگون نقشآفرين مىشود. 1 در تاريخ اسلام نيز نظريه دشمن مشترك را مىبينيم. 2
در سطح تحليل نظام بينالملل نيز فرضيه «دشمن مشترك»، به قوىترين وجه در رفتار سياسى ايالات متحده آمريكا 3 و اسرائيل 4 مشاهده مىشود. به عبارت ديگر دو دشمن اصلى و ديرينه اسلام، يعنى آمريكا و اسرائيل، جامعهاى با فرهنگهاى متعدد و فاقد سابقه فرهنگى و تمدنى هستند و از «دشمن مشترك» به عنوان عامل وحدتبخش و هويتآفرين خود استفاده كردهاند و هماكنون اسلام را به عنوان دشمن مشترك خود معرفى كردهاند كه با تحقق جريان بيدارى اسلامى، دشمنى آنان با اسلام، شدت يافته است.
برائت از مشركان در اعمال و مناسك حج كه مدار و روح آن توحيد و يكتاپرستى است، مسلمانان را به اين نكته عظيم فرامىخواند كه با وجود همه تفاوتهاى فرهنگى، زبانى، نژادى و سياسى، يك دشمن مشترك را براى خود قرار دهند و با كمك به «اسلام و ايمان»، «كفر و كافران» را دشمن مشترك خود قرار دهند و بر اين محور متحد شوند و هويت يكسان اسلامى خود را شدت بخشند.