97بن على بن ابىطالب و محمد بن على و جعفر بن محمد(عليهم السلام) است».
اما بقيه رواياتى را كه مسعودى يا ديگران در اينباره روايت كردهاند، با حقيقت در تضاد است و ما به هنگام سخن گفتن از آن روايات، دلايل ابطالشان را مىآوريم. از اين گذشته، مسعودى گمان كرده است كه براى نفى تصديق همه روايتهاى سابق و نيز آنهايى كه بعد از اين خواهد آمد كه بيانگر دفن امام على(ع) در كوفه مىباشد، يك دليل، كافى است. بدون اينكه به دلايل روايات ديگر در تكذيب و بطلان آنها مراجعه نمايد؛ چنانكه اگر قبر امام على(ع) در كاخ الإماره يا نزديك مسجد جامع مخفى باشد، از ديدگاه عقل و منطق پذيرفته نيست؛ زيرا كوفه مركز تشيع در عراق بوده است و از سويى هيچ محلهاى از كوفه از وجود واليان بنىاميه يا خوارج خالى نبوده است.
بنابراين نبايد مكان قبر ايشان از ديد دشمنانش مخفى بماند. در ضمن، اگر فرض كنيم كه امام على(ع) در يكى از اين اماكن، دفن شده بود، چه دليلى وجود داشت تا ضريح ايشان، روى آن مكان بنا نگردد؟! پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) گنبد سر به فلك كشيدهاى را بر فراز مكانى كه زيد بن امام على ابن حسين(عليهم السلام) در آنجا به صليب كشيده شد، بنا نمودهاند. اگر وجود قبر امام على(ع) را در آن اماكن تأييد مىكردند، چگونه ممكن است كه حتى يك ضريح در يكى از اين اماكن بنا نشده باشد؟! از اين گذشته، از چند قرن پيش، در اماكنى كه امام على(ع) در آن فرو آمده است يا جاهايى كه يكى از شيعيانش در خواب ديده است كه آن حضرت از آن اماكن عبور كرده است، گنبدهايى بنا شده است و تا به امروز زيارت مىشود. با اين همه، چه دليلى بر اصرار آنان در زمينه دفن امام على(ع) در محل شهادت ايشان وجود دارد؟!
ما بيان خواهيم كرد كه چگونه روايت ابنسعد تغيير بسيار يافته و به چندين روايت تبديل گشته است؛ بهطورىكه تصور آن مىرود روايتهاى