81در روايت ديگرى، از غلام على بن ابىطالب(ع) چنين آمده است:
هنگامى كه محضر اميرمؤمنان(ع) رسيدم، ايشان به امام حسن و امام حسين(عليهماالسلام) فرمود:
...تكفيان مقدمه ثم ائتيا بي الغريين فانكما ستريان صخرة بيضاء فاحتفروا فيها فانكما ستجدان فيها ساجة... فإذا ساجة مكتوب عليها: هذا ما ادّخر نوح لعلي بن ابيطالب(ع) 1؛ .... «براى قسمت جلوى آن، كفايت مىكنيد. سپس مرا به الغريين ببريد. شما در آنجا يك صخره سفيدرنگ مىبينيد. آن را بكنيد. يك چوب درخت ساج را در آن مىبينيد... ناگهان مشاهده مىكنيد روى آن ساج نوشته شده است: اين همان چيزى است كه نوح(ع) براى على بن ابىطالب(ع) نگه داشته بود». ما آن حضرت را در آنجا به خاك سپرديم و بهسمت منزل حركت كرديم؛ درحالىكه از لطف پروردگار در حق اميرمؤمنان(ع) خوشحال بوديم.
علامه مجلسى نيز روايتى را به نقل از محمد بن حنفيه نقل مىكند كه با روايات پيشين در تعارض نيست. در اين روايت چنين آمده است:
سپس امام حسن(ع) بپا خاست و بر اميرمومنان(ع) نماز خواند؛ درحالىكه مردم پشت سر ايشان نماز مىخواندند. هفت بار تكبير گفت؛ همانگونه كه پدرش به او سفارش نموده بود. سپس تخت او را جابهجا كرديم و خاك را كنار زديم. ناگهان با قبرى كنده شده و ساجى كه كندهكارى شده، مواجه شديم كه روى آن نوشته شده بود: «اين همان چيزى است كه جدش نوح(ع) براى اين بنده صالح پاك و پاكيزهشده نگه داشته است». هنگامى كه خواستند پيكر مطهر امام على(ع) را پايين بياورند، از ندادهندهاى شنيدند كه مىگفت: «او را بهسمت خاك پاك پايين بياوريد؛ چراكه حبيب، مشتاق حبيبش است». مردم در اين هنگام، تعجب نمودند و شگفتزده شدند. امام على(ع) قبل از طلوع فجر به خاك سپرده شد. 2