16حكم سوم مربوط به اعمال حج و زمان افاضه از عرفات است كه در فقه شيعه و اهل سنت وقت آن غروب خورشيد معرفى شده است؛ هرچند برخى از عامه به سنت تعبير كرده و عدهاى ديگر افاضه بعد از غروب را افضل دانستهاند.
در آثار روايى و فقهى اهل تسنن، نظر و قول مشهورِ قريب به اجماع استتار كامل قرص خورشيد در افق بهعنوان غروب شرعى معرفى شده است. اما جوامع حديثى شيعه و به تبع آن آراى فقها حاكى از دو ديدگاه است؛ برخى استتار قرص خورشيد و برخى ديگر ذهاب حمرۀ مشرقيه را محقق غروب دانستهاند.
آنچه در اين ميان ضرورت و اهميت بحث در اين موضوع را بيشتر نمايان مىكند تطابق قول اول با نظر جمهور اهل تسنن است كه بسيارى را به حمل روايات استتار شمس بر تقيه وادار نموده است. به نظر مىرسد چنين برخوردى قابل مناقشه بوده، توفيق بين دو دسته روايات با حمل روايات ذهاب حمره بر علاميت، احتياط و استحباب هم منطقى به نظر مىرسد و هم با تكامل غروب و علامتهايى كه فقهاى اهل تسنن براى غروب خورشيد عنوان كردهاند، تطابق پيدا مىكند.
در اين پژوهش برآنيم با در نظر گرفتن چرايى اختلاف در چنين موضوعى كه مسلمانان از ابتدا بدان مبتلا بودهاند، ضمن بررسى اقوال فقهاى عامه و خاصه، بهويژه فقهاى متقدم شيعه، ادلۀ هريك را بررسى كنيم و درنهايت به جمعبندى و نتيجهگيرى مطلوب برسيم و ضمن بيان قول حق، زمينههاى اختلاف ديدگاه فقهاى فريقين را برشمريم و آنگونه كه شايستۀ موضوع غروب، بهعنوان يك مسئلۀ كثيرالابتلا از بدو تشريع، است و تا حد امكان، از اختلافى كه اكنون بين فريقين نمود دارد بكاهيم.
حميد كمالى