48دقايقى پس از ناكامى خود تحمل مشاهده چنين صحنهاى را نداشت، از روى تجاهل گفت: اين فرد كيست كه مردم براى او راهگشودند؟ اطرافيان نيز براى خوشايند او اظهار بىاطلاعى كردند. ولى در همين حال فرزدق با آنكه شاعر دربار محسوب مىشد، نتوانست اين بىاعتنايى و تجاهل را ناديده بگيرد و در قصيده غرايى در فضيلت امام سجاد(ع)، به معرفى آن حضرت پرداخت. 1
در سال 140 ه .ق نيز امام صادق(ع) كه در موسم حج حضور داشت، هنگام عزيمت از عرفات به مشعر، مركبش دچار مشكل شد و حضرت از مركب فرودآمد. اسماعيلبن علىبن عبداللهبن عباس كه اميرالحاج بود و قدرى جلوتر حركت مىكرد، متوجه حضرت شده، به انتظار ايستاد. امام صادق (ع) سرش را بلند كرد و فرمود:
«انَّ الإمام اذا دفع لم يكن له أن يقف الّا بالمزدلفة» 2؛ «اميرالحاج وقتى حركت آغاز كرد، نبايد تا مزدلفه توقف نمايد». اما او به احترام حضرت ايستاد تا ايشان سوار بر مركب شد و حركت كرد.
آنگونه كه از روايات و گزارشهاى تاريخى به دست مىآيد، حج با امارت و زعامت فردى كه منصوب حكومت بود، برگزار مىشد و حجاج در وقوف به مشاعر و مناسك از او تبعيت مىكردند. همانگونه كه مسلمانان در حجة الوداع از پيامبر اعظم(ص) پيروى مىنمودند. اين بنا و سيره مسلمانان در پيروى از اميرالحاج در تعيين مواقيت و مواقف از جهت زمان و مكان، در منظر معصومين(عليهم السلام) بوده و گزارشى مبنى بر تخلف ايشان - با وجود انگيزههاى فراوان در نقل اينگونه مسائل - نرسيده است. بلكه در مثل روايت و گزارش پيشين، حضرات معصومين(عليهم السلام)، انظار و افكار مردم را به تبعيت از اميرالحاج معطوف مىداشتند.