41 شفاعت از رسولخدا(ص) و ديگر پيامبران و صالحان، چيزى غير از اين نيست و هيچيك از آنان مقصودى جز اين ندارند. اما كسى كه چنين معنايى را درك نمىكند، بايد به حال خويش بگريد.
حال كه معناى توسل درست است، مىتوان نام آن را توسل، استغاثه، تشفع يا توجه گذاشت. اگر بپذيريم واژه استغاثه، مستلزم اين است كه انسان بر موردى كه براى آن درخواست كمك مىكند، پيروز گردد، بايد گفت فرد، بهواسطه پيامبر خاتم(ص) و ديگر پيامبران و صالحان و با توسل به آنان، بر نفس خويش، هوا و هوس، شيطان و هرچه او را از خدا جدا مىكند درخواست كمك مىكند تا خداوند او را بر آنچه به خاطرش درخواست كمك كرده است، چيره گرداند. در واقع، كسى كه از او درخواست كمك مىشود، خداوند تبارك و تعالى است و پيامبر(ص) نيز واسطهاى بين فرد و خداى سبحان است.
حالت دوم: درخواست شفاعت از پيامبر پس از رحلت آن حضرت در عرصه محشر. اين موضوع نيز از جمله مواردى است كه روايات متواترى درباره درستى آن وجود دارد و امرى اجماعى است...
حالت سوم: درخواست شفاعت از آن حضرت در برزخ.
مؤلف در اينجا روايت «مالك الدار» را نقل مىكند. طبق اين روايت، بلالبنحارث كنار قبر رسولخدا(ص) مىآيد و عرض مىكند: «اى رسول خدا! از خداوند براى امت خويش درخواست باران كن. آنان هلاك شدهاند». سپس پيامبر(ص) به خواب وى مىآيد و مىگويد: «برو نزد عمر و به او سلام برسان و بگو كه باران خواهد باريد و به او بگو به سراغ آن فرد خردمند برو».