32
بيعتي كانت فلتة وقى الله شرّها وخشيت الفتنة ». 1
«بيعت با من امرى ناگهانى و بدون تدبر و انديشه بود. خداوند مردم را از شر اين بيعت حفظ كند و من از فتنه مىترسيدم».
عمر نيز اعتراف كرد كه بيعت ابوبكر امرى ناگهانى و بدون انديشه بود و خداوند مردم را از شرش محفوظ داشت؛ زيرا بيعت، بدون مشاوره محقق نمىشود. 2
د) مُلازم نبودن همكارى با مشروعيت
شايد اهلسنت در پاسخ دلايل پيشين بگويند بيعت با ابوبكر در آغاز با مشاوره و انديشه صورت نپذيرفت و كارى ناگهانى بود و بىشك، انصار به رياست سعدبن عباده و شمار ديگرى از اصحاب و بنىهاشم نيز با اين كار مخالفت كردند. اما پس از زمانى اين اختلاف از ميان رفت و اصحاب بر پذيرش خلافت ابوبكر اجماع كردند و اوامر و نواهى او را گردن نهادند و با او همكارى كردند و با چنين اجماعى خلافت وى از مشروعيت برخوردار شد.
بارى، همكارى با حاكم وقت و كمك كردن به او، با مشروعيت خلافت وى ملازم نيست؛ يعنى همكارى با حكومت هيچگاه بر قبول مشروعيت آن حكومت دلالت نمىكند. بلكه تنها با متلازم پنداشتن اين دو، چنان حكمى مىتوان راند؛ زيرا روش و سيره ائمۀ اهل بيت عليهم السلام بر اين بوده كه همواره مىفرمودند هر ملتى براى دستيابى به امنيت و حفظ حدود و مرزها و حقوق خودش در برابر هجوم دشمنان، به امير و رييسى نياز دارد و چنانچه زمينهاى براى حاكم شدن خليفه راستين فراهم باشد، او خود به چنين كارهايى خواهد پرداخت. اگر امام حق نتواند حكومت را به دست بگيرد و اين كار به فردى ناشايسته براى مقام امامت سپرده شود، برپايه تقديم اهم (حفظ اساس