55مقام اثبات يعنى اينكه از مدعى نبوت امر خارق العادهاى سر مىزند و ما بايد احراز كنيم كه آن امر، مورد رضايت الهى است تا بدين طريق، بتوان راستگويى مدعى نبوت را اثبات كرد.
در اين باره شيعه از طريق قاعده حسن و قبح عقلى، وارد مىشود. به باور شيعه، قبيح است خداوند متعال، معجزه (امر خارقالعاده و خارج از توان افراد عادى) را به دست فردى دروغگو - كه مدعى نبوت است - جارى سازد؛ پس اگر كسى مدعى نبوت شود و همراه آن معجزهاى آورد، معلوم مىشود به يقين خدا او را برانگيخته است. فرايندى غير از اين، با فلسفه خلقت بشر ناسازگار است و غرض فاعل حكيم را نقض مىكند. 1
اما اشاعره چون حسن و قبح عقلى را قبول ندارند، از اصل «عادة الله» استفاده كردهاند. بنا بر اين اصل، دادن معجزه به دست دروغگو اگرچه قبح عقلى ندارد، بر خلاف عادت و سنت الهى است. 2
اين استدلال، باطل است؛ زيرا از كجا ثابت شده كه عادت الهى آن است كه معجزه را به دروغگويان ندهد؟ اگر بخواهيم آن را از طريق شرع ثابت كنيم، مصادره به مطلوب و دور باطل خواهد بود و راه ديگرى هم وجود ندارد. 3
از اين رو به گفته علامه حلى رحمه الله با انكار حسن و قبح عقلى، معجزه نمىتواند صدق مدعى نبوت را نشان دهد؛ و در اين صورت، راه شناخت پيامبر مسدود خواهد بود: « لو كان الحسن و القبح باعتبار السمع لا غيره فما قَبُح من الله شيء، ولو كان كذلك لما قبح من الله تعالى اظهار المعجزة على الكذّابين، و تجويز ذلك يسدّ باب معرفة النبوّة ». 4