170 آنان، تاريخچه زندگى ابنتيميه و محمد بنعبدالوهاب و نقش آنان را در ايجاد اختلاف و درگيرى ميان امّت واحده اسلامى و از هم پاشيدن صفوف مسلمانان، روايت كرده است.
488. فصل الخطاب من كتاب الله وحديث الرسول وكلام العلماء فى مذهب ابن عبدالوهاب، سليمانبن عبدالوهاب نجدى، 1391ش، 176ص، وزيرى.
اين كتاب كه به «الصواعق الالهيه فى الرد على الوهابية» نيز معروف است، نقد ديدگاههاى عقيدتى وهابيان درباره برخى از چيزهايى بهشمار مىرود كه آنان آنها را شرك مىخوانند. اين كتاب ابتدا به شكلگيرى فرقه وهابيت و عقايد انحرافى آنان درباره توحيد و شرك اشاره مىكند و پيروى آنان را از تفكرات ابنتيميه در نقد عقايد شيعيان و تكفير شيعيان ارزيابى كرده است. شرك خواندن زيارت قبور و توسل به ائمه، برپايه ادله محكمى از سنت و سيره پيامبر (ص) در اين زمينه رد مىشود. آنگاه تكفير شيعيان بر اثر باورشان به توسل به اهلبيت عليهم السلام و زيارت مشاهد شريفه، بدعت وهابيان خوانده و خطرات اين بدعت گوشزد شده است.
489. فقد الاعتدال فى نقد الرجال : دراسة تحليلية لشرطية عدالة الراوى عند الجمهور، محمد كروى (القيسى)، 1432ق1390/ش، 160ص، وزيرى.
چگونگى تطبيق نظريه عدالت راويان را بر برخى از مصاديق آن نقد مىكند و به اين موضوع مىپردازد كه اهلسنت با اينكه در نظر علم الحديث، عدالت راوى را در درستى روايتش شرط مىدانند، در تطبيق عدالت بر افراد، راه ديگرى پيمودهاند. اهلسنت در تطبيق عدالت بر برخى از روات، كسانى را توثيق كردهاند كه بر مبناى خودشان، توثيق چنين شخصى امكانپذير نيست و برخى ديگر را تضعيف كردهاند كه باز بر مبناى خودشان، اين افراد مستحق تضعيف نيستند.