18 پيوندهاى دنيايى مىگسلد و در ميقات، احرام مىبندد و طواف، وقوف، رمى و ذبح مىكند... همهجا و همهحال، خدا را مىجويد و در طلب وصال اوست.
مناسك حج تبلور احوال گوناگون انسان خداجوى عاشق است كه رو به سوى معبود دارد. حج سيرى معنوى و نمايشى است از اعمالى كه پايه تشريع آن در زمان آدم ابوالبشر گذاشته شده است و تا پيامبر خاتم(ص)، همگى گرد اين خانه گرديدهاند و در عرفات و مشعر و منا مناسكى به جاى آوردهاند.
در موسم حج مىآموزند كه براى داشتن زندگى فاخر انسانى و اسلامى بايد از ديار، مال، زن و فرزند و همه علقههاى زندگى بريد و رنج سفر، بىخوابى، دوندگى، اضطراب و بىخانمانى را به جان خريد؛ هرآنچه سبب خودآرايى و خودبينى است بايد زدود و تنها به مبدأ لايزال آرى گفت و از دعوتهاى ديگر روى گرداند. در اين راه، حق و عدالت محور اصلى است و زندگى، محور و مقصدى جز پاكى و راستى ندارد. بايد وقوف و تأمل را با سير و حركت در هم آميخت تا سكون، تأمل و توقف نيز انگيزه حركت باشد.
حج از نگرشى ديگر، بازنمايى عرصات قيامت است. تجسم حشر خلق، همه يكسو و بىهيچ امتياز، روانه به سوى بهشت يا جهنم، حشرى عظيم در پهنه دنياست كه نمونهاى كوچك از حشر اكبر در سراى آخرت است.
دورى از خانه و كاشانه در اين نمايش به مرگ مىماند كه سرفصل حيات اخروى است؛ مواقف و مناسك حج هر يك نشان از مواقف عبد برابر مولى در روز قيامت دارد كه فرجام آن «رد» يا «قبول» است. حاجى با اين نگرش پيوسته در التهاب است و در بيم و اميد كه رو به كدام سو دارد و در چه فريق