57در اسلام، نگاه به انسان از دو زاويه است كه اين دو زاويه هر دو مكمّل همديگر هستند... اين دو زوايه... يكى نگاه به فرد انسان است؛ به انسان به عنوان يك فرد؛ به من، به شما، زيد، عمرو به عنوان يك موجود داراى عقل و اختيار نگاه مىكند و او را مخاطب قرار مىدهد؛ از او مسئوليتى مىخواهد و به او شأنى مىدهد... يك نگاه ديگر به انسان، به عنوان يك كل و يك مجموعه انسانهاست. اين دو نگاه با هم منسجماند. هر كدام، آن ديگرى را تكميل مىكند. در نگاه اول كه نگاه اسلام به فرد انسانى است، يك فرد مورد خطاب اسلام قرار مىگيرد. در اينجا يك رهروى است كه در راهى حركت مىكند... در يك جمله كوتاه مىشود گفت اين راه، عبارت است از مسير خودپرستى تا خداپرستى... مسئوليت فرد انسان اين است كه اين مسير را طى كند... انسان در يك چنين راهى به عنوان انسان انديشمند و داراى اختيار، بايد انتخاب كند و در اين صراط حركت كند و برود... هدف اين حركت و اين تلاش هم رستگارى انسان است.... . در زاويهاى ديگر در نگاه كلان، همين انسانى كه مخاطب به خطاب فردى است، خليفه خدا در زمين معرفى شده؛ يك وظيفه ديگرى به او واگذار شده و آن عبارت است از وظيفه مديريت دنيا، همين دنيا را بايد آباد كند (وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيهٰا) ... آباد كردن دنيا يعنى چه؟ يعنى از استعدادهاى فراوان و غير قابل شمارشى كه خداى متعال در اين طبيعت قرار داده، اين استعدادها را استخراج كند و از آنها براى پيشرفت زندگى بشر استفاده كند... اين مسئوليت بشر است؛ چون خليفه است و يكى از لوازم خليفه بودن انسان، اين است... [همچنين] وظيفه دارد استعدادهاى درونى انسان را استخراج كند؛... در اين نگاه كلان مخاطب كيست؟ مخاطب، همه افرادند... يكايك افراد جامعه بشرى در همين نگاه كلان، مخاطباند؛ يعنى وظيفه و مسئوليت دارند. ايجاد عدالت، ايجاد حكومت حق، ايجاد روابط انسانى، ايجاد دنياى آباد، دنياى آزاد، برعهده افراد انسان است... . 1