81اگر چنانكه صاحب كشاف مىگويد كه معرفه بودنِ خبر همانگونه كه براى قصر مسند است، گاهى براى قصر مسنداليه نيز مىباشد، در حديث مذكور، مسنداليه را بر مسند مقصور نماييم، استدلال وهابيون بر آن، ناتمام است؛ مگر آنكه «ال» در دعا، «ال» جنسيت و استغراق باشد [و بگوييم همه دعاها و خواندنها عبادت است] درحالىكه اينگونه نيست؛ زيرا هر دعايى عبادت نيست. گاهى لفظ دعا در قرآن به معناى عبادت است؛ چنانكه در آيه كريمه آمده است: (وَ لاٰ تَدْعُ مِنْ دُونِ اللّٰهِ مٰا لاٰ يَنْفَعُكَ وَ لاٰ يَضُرُّكَ) (يونس: 106). گاهى هم به معناى استعانت است: مانند آيه كريمه (وَ ادْعُوا شُهَدٰاءَكُمْ) (بقره: 23). گاهى هم به معناى درخواست، مانند (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ) (غافر: 60). گاهى هم به معناى گفتار، مانند (دَعْوٰاهُمْ فِيهٰا سُبْحٰانَكَ اللّٰهُمَّ) (يونس: 10). همچنين به معناى ندا، مانند (يَوْمَ يَدْعُوكُمْ) (اسراء: 52). همچنين به معناى تسميه و نام بردن، مانند (لاٰ تَجْعَلُوا دُعٰاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعٰاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً) (نور:63) چنانكه صاحب «الاتقان» بيان نموده است.
اگر «ال» براى جنسيت و استغراق باشد، چنانچهكسى بگويد: «اى فلانى! درهمى به من بده»، اين گفته بايد كفر باشد! درحالىكه وهابيان قائل به چنين چيزى نيستند. پس «ال» در حديث، متعين در عهد ذهنى است و مقصود از دعا در حديث، دعاى حضرت حق متعال است نه مطلق دعا؛ يعنى درخواست از خداوند از بزرگترين عبادات است؛ مانند آنكه در حديث نبوى آمده است كه « الحج عرفة »، يعنى ركن اكبر حج، عرفه است.
اما دليل اينكه درخواست از خدا عبادت است، آن است كه درخواستكننده، به خداوند متعال رو كرده و از غير او روگردانده است.