42 است، بايد خداوند از همه سو بر آن محيط باشد، وگرنه اشاره به او ممكن نخواهد بود.
طبق آنچه وهابيان مىپندارند، كه خداوند بر عرش نشسته و بر آن استقرار دارد و عرش او بر آسمانهاى هفتگانه احاطه دارد، بايد هنگامى كه به آسمان دنيا فرود مىآيد و از آنجا [به آسمانهاى ديگر] بالا مىرود - چنانكه وهابيان معتقدند -، جسم او در وقت فرود آمدن كوچك شود 1 و هنگام بالا رفتن بزرگ گردد؛ يعنى از حالى به حالى ديگر تغيير يابد. امّا خداوند از آنچه نادانان مىپندارند و مىگويند والاتر و بالاتر است.
نقلهايى كه حاكى از امكان اشاره به خداوند است و وهابيان به آن تمسّك مىجويند، ظواهرى ظنّى است كه البته با يقينيات تعارض نمىكند؛ به همين جهت يا اجمالاً تأويل گرديده و تفصيل آن به خدا وانهاده شده -چنانكه اكثر متقدمان چنين كردهاند - يا مفصلاً تأويل گرديده است -چنانكه بسيارى بر همين عقيده و رأىاند - براى مثال، نقلهايى كه مشتمل بر اشاره به خداوند در آسمان است، بدينگونه حمل مىشود كه او آفريننده آسمان است، يا آسمان مظهر و تجلى قدرت اوست؛ چرا كه دربردارنده عوالمى بزرگ است كه زمين كوچكما در مقايسه با آنها، ذرهاى بيش نيست.
همچنين عروج به سوى او، به معناى عروج به موضعى است كه انسان با طاعت و بندگى در آن موضع، به خداوند تقرب مىجويد و ديگر تأويلات ممكن.