20 مختصرى وارد مدينه مىشدند، يا وسيله افراد امينى گسيل مىداشتند. ولى اين درآمدهاى مختصر براى دولتى كه مىخواست ريخت و پاش كند و عقايد را بازخريد كند قطعاً كافى نبود. از طرف ديگر، قبايل اطراف پرچم مخالفت برافراشته، از دادن زكات به مأموران خليفه خوددارى مىكردند. از اين ناحيه نيز ضربت شكنندهاى بر اقتصاد حزب حاكم وارد آمده بود.
از اين جهت، رئيس حزب حاكم چارهاى جز اين نداشت كه براى ترميم بودجه حكومت دست به اين طرف و آن طرف بيندازد و اموالى را مصادره كند. در اين ميان چيزى بهتر از فدك نبود كه با نقل حديثى از پيامبر، كه تنها خود خليفه راوى آن بود 1 از دست فاطمه خارج گردد و از درآمد سرشار آن براى محكم ساختن پايههاى حكومت خود استفاده كند.
عمر، به گونهاى به اين حقيقت اعتراف كرده، به ابوبكر چنين گفت: فردا تو به درآمد فدك نياز شديدى پيدا خواهى كرد؛ زيرا اگر مشركان عرب بر ضد مسلمانان قيام كنند، از كجا هزينه جنگى آنها را تأمين خواهى نمود. 2
گفتار و كردار خليفه و همفكران وى بر اين مطلب گواهى مىدهد. چنانكه وقتى فاطمه فدك را از او مطالبه كرد وى گفت: پيامبر هزينه زندگى شما را از آن تأمين مىكرد و باقيمانده درآمد آن را ميان مسلمانان قسمت مىنمود. در اين صورت تو با درآمد آنچه كار خواهى كرد؟
دختر پيامبر فرمود: من نيز از روش او پيروى مىكنم و باقيمانده آن را در ميان مسلمانان تقسيم خواهم كرد.
با اينكه حضرت فاطمه(عليها السلام) راه را به روى خليفه بست، وى گفت: من نيز