52
اِغْفِرْ لَنٰا وَ لِإِخْوٰانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونٰا بِالْإِيمٰانِ ؛ «خدايا ما را و برادران ما را كه پيش از ما ايمان آوردهاند ببخشاى». (حشر: 10)
درحالىكه خداوند مىتواند بدون دعاى برادران، آنان را ببخشد، ولى اصرار دارد كه اين فيض از طريق سبب خاص به نام دعاى برادر دينى برسد.
نتيجه مىگيريم كه فيوض مادّى و معنوى از طريق اسباب و مسبّبات به انسانها مىرسد و شفاى بيماران نيز ازاين قاعده مستثنى نيست كه از يك انسان والا بطلبيم كه دعا كند كه بيمار، شفا پيدا كند.
اگر مىگوييم كه پيامبر(ص) شفا داد، مقصود اين است كه ما به دعاى او متوسل شديم و از طريق او، شفاى الهى به ما رسيد. حتى چه بسا امكان دارد كه خدا به خود پيامبر(ص) كه در عالم برزخ در پيشگاه او زنده و حاضر است، توانايى دهد كه بندهاى را شفا دهد، چنانكه اين قدرت را به حضرت مسيح(ع) داده بود و او چنين مىگفت: وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتىٰ بِإِذْنِ اللّٰهِ (آلعمران: 49)
اگر واقعاً با وجود خدا ديگر نيازى به اسباب نيست، چرا اين همه اسباب در آيات الهى براى نزول رحمت معرفى شدهاند؟ و چرا حضرت مسيح بيماران صعب العلاج را شفا داد؟
پيامبر(ص) نابينا را شفا مىبخشد
محدّثان عالىقدر اهل سنت از عثمان بن حنيف نقل مىكنند كه نابينايى خدمت پيامبر(ص) رسيد و عرض كرد: «در حق من دعا كن تا من