85اين طينت معنوى، ريشه در جاذبه حضرت ربوبيت دارد. نخست، جذبه او شامل حال انسان مىشود و سپس انسان را به خود مىكشد. حديث «كنز مخفى» اساس هستى و آفرينش را حبّ، عشق و جذبه رحمانى مىداند: «
كُنْتُ كَنْزاً مَخفياً فَاَحْبَبْتُ انْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَى اعْرَف » 1؛ «گنج پنهانى بودم، دوست داشتم تا شناخته شوم، آفريدم تا شناخته شوم».
«كهرباى جان، جان جانان است، و منبع جمال و غايت كمال، ريشه جذبههاى انسانى است. اين جذبه نتيجهاى جز پاره كردن بندهاى طبيعى و رفض علقههاى نفسانى ندارد. در اين صورت، انسان بهسوى عالم تجرّد بالا مىرود و ملكوت و جبروت را درمىنوردد تا به اصل حقيقت هستى واصل مىشود كه همان اتصال به كعبه مقصود و ديدار يار است. احرام اگر به درستى صورت پذيرد، سنگ بناى همه اين مقامات خواهد شد». 2
16. لباس احرام يادآور كفن
لباس احرام، نمادى است كه حاجى را به بسيارى از حقيقتهاى متعالى توجه مىدهد. از جمله آنكه نمايان كفنپوش شدن انسان هنگام ورود به جهان قبر و برزخ است. بىگمان، احرام جوهر انديشيدن در مرگ را نيز نهفته دارد؛ چرا كه به رنگ و شكل كفن است، و بدينگونه، چشماندازى از هيئت انسان را در قالب مرگ در برابر ديدگان او مجسّم مىسازد. علامه سيد عبدالله شبّر مىنويسد:
به هنگام خريد لباس احرام، چه نيك است كه به ياد كفن و لباس قبر