72 عروسى و مسافرتها ساختهاند كه زندگى را بر خود سنگين و ناگوار كردهاند.
بهطور كلّى، مقيد شدن به زندگى متكلفانه، ناشى از كوچكى روح و نداشتن شخصيت است. كار و فعاليت و مثبتبودن، با تكلف و به خودبندى و اسير عادات و رسومشدن سازگار نيست. هر يك از اين تكلفات، مقدار زيادى وقت تلف مىكند، فكر و خيال، مصرف مىكند، خستگى و ملالت مىآورد. مردمى كه مىخواهند در حال حركت و تلاش و فعاليت باشند و به مقامات و ترقيات نائل شوند، لازم است بار خود را از اين تكلفات، سبكتر كنند تا بتوانند سريع پيش بروند. 1
دلا راهت پر از خار و خَسَك بى
گذارت بر سر چرخ فلك بى گر از دستت بر آيه، پوست از تن بر آور تا كه بارت كمترك بى 2درباره سلمان فارسى مىخوانيم: چون سلمان2 را اجل فرا رسيد، قومى به نزديك وى آمدند به عيادت. سلمان را ديدند دست بر زانو مىزد و مىگريست زار زار. گفتند: «چرا مىگريى؟» گفت: «نه از بهر مردن مىگريم و نه از بهر زر و دينار. وليكن رسول الله(ص) با ما عهد كرده بود كه اگر خواهيد كه مرا ببينيد و در قيامت به من رسيد، دنيا جمع مكنيد و از دنيا چنان رويد كه من مىروم و اكنون من چندين قماش گرد كردهام. نبايد كه سيدالانبياء را ببينم». چون آن قوم به خانه وى نگاه كردند، تنها طغارى ديدند و مطهّرهاى (آفتابهاى) و گليمى و پالانى. 3