17
مقدمه
حج، چشمه جوشانى است كه كمترين ثمره آن براى آنان كه خود را به اين چشمه برسانند، پيراستگى دل از زنگارها و آراستگى به پاكىها و فضيلتهاست.
حج، قلهاى است كه گنجايش رساندن انسان به بلندترين چشماندازهاى معنوى و اوج تعالى روحى را دارد، و براى دامنهنشينان نيز دستمايههايى درخور و چشماندازهايى دلكش تعبيه نموده است.
حج، «شجره طيبه»اى است كه تُؤْتِي أُكُلَهٰا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهٰا ؛ «ميوهاش را هر دم به اذن پروردگارش مىدهد». (ابراهيم: 25)
كافى است حاجى دست خود را بهسوى اين «شجره طيبه» پيش كشد تا از ميوههاى آن سرشار شود. هرچه حاجى در اين سفر معنوى، بيشتر قد كشيده باشد، ميوههاى بيشترى در دسترس او قرار خواهد گرفت.
حج، ظاهرى دارد و باطنى. نه باطن آن بىظاهرش شكل درستى مىگيرد، نه ظاهر آن بىباطنش به كمال مىرسد. همانا حاجى كامل، كسى است كه ميان «ظاهر» و «باطن» جمع نموده، حج او، هم از دلكشى صورت برخوردار باشد و هم از زيبايى سيرت. اگر