30واجب و ضرورى است؛ زيرا هرمسلمانى بايد توجه كند كه احكام الهى را از چه كسى مىگيرد و به فرمان چه كسى گردن مىنهد. آيا برگزيدگان او، خود راهى بهسوى «الله» دارند؟ آيا مىتوان امامت و رهبرى آنان را با دليل مورد قبولى ثابت كرد؟ آيا مىتوان گفت همه گفتههاى آنان صحيح، و از جانب خداوند متعال است؟
گفتنى است بين خود پيشوايان اهلسنت، يعنى مالك، ابوحنيفه، شافعى و احمدبنحنبل، و نيز بين مكتب اهلبيت(عليهم السلام) و ديگران اختلافاتى به چشم مىخورد. هيچ عقلى نمىپذيرد كه بدون دليل گفته شود آنچه ابوحنيفه مىگويد، احكام ناب اسلامى است، يا ديگرى ادعا كند كه هرچه مالك يا احمدبنحنبل مىگويد، اسلام حقيقى است. خلاصه آنكه هيچ انسان با شعورى نمىپذيرد كه دين الهى را كه انبيا، بهويژه پيامبراكرم(ص) با آن همه زحمات و صدمات تبيين كردهاند، به راحتى به ديگران واگذار كنيم. در واقع اين مطلب، ضرورت بحث امامت و رهبرى را در هر زمانى براى ما ثابت مىكند و آن را از همه نيازهاى آدمى مهمتر مىنماياند؛ زيرا اگر آب و خوراك سالم به بدن نرسد، جسم ما در معرض خطر مىافتد. اما اگر دست ما از امامان بهحق، كوتاه شود و بهدنبال امام گمراه حركت كنيم، سرانجام به شقاوت ابدى مبتلا مىشويم. 1 قرآن با صراحت مىگويد هر انسانى در روز قيامت با پيشواى خودش محشور مىشود. 2 اگر در قيامت ببينيم كه پيشواى ما از ائمه گمراه است، چه مىتوان كرد؟! 3