46كه نمايان است، آشكار نكنند و [اطراف] روسرىها و مقنعههاى خود را بر سينه خود افكنند [تا گردن و سينه با آن پوشيده شود] و زينت خود را آشكار نسازند، مگر براى شوهرشان يا پدرشان يا پدرشوهرشان يا پسرانشان يا پسران شوهرشان يا برادرانشان يا پسران برادرشان يا پسران خواهرانشان يا زنان همكيششان يا بردگانشان يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن، پاهاى خود را بر زمين نزنند تا زينت پنهانىشان دانسته نشود [و صداى خلخالى كه بر پايشان دارند، به گوش نرسد] و اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد، تا رستگار شويد.
داستان شأن نزول آيه حجاب
در كتاب «كافى» به نقل از امام باقر(عليه السلام) آمده است: روزى جوانى از انصار، در يكى از كوچههاى مدينه مىگذشت كه با زن جوانى روبهرو شد كه مقنعه خود را پشت گوشها قرار داده و گردن، گوشها و قرص صورت او بهطور كامل آشكار بود. جوان چشم به زن جوان دوخت و چون از مقابل يكديگر گذشتند، به دنبالش حركت كرد، درحالىكه از همه چيز غافل شده بود و به زن خيره خيره نگاه مىكرد تا اينكه به كوچهاى وارد شد و از فرط غفلت، صورتش به استخوان يا شيشهاى كه در ديوار بود، برخورد كرد و خون جارى شد. وقتى آن زن از جلوى چشمش دور شد و ديگر او را نديد، مرد دريافت كه خون بسيارى بر سر و سينهاش