39بدون واسطه از احمدبنمحمد روايت مىكند؛ در حالىكه كلينى بهطور وسيع اين هنر را بهكار مىبرد كه پس از نقل سند بهطور كامل، در حديث بعدى آن مقدار سند مشترك با حديث قبلى را نمىآورد؛ از اين رو در حديث نخست مىگويد: « محمدبنيحيى، عن احمد بنمحمد بنعيسى، عن محمد بنخالد... » در نقل بعدى فقط احمد بن محمد را مىآورد و از آوردن محمدبنيحيى صرف نظر مىكند.
در مورد سهلبنزياد ابوسعيد الآدمىالرّازى؛ همين اشتباه رخ داده است، چنانكه در حاشيه رجال بحرالعلوم به اين اشتباه تصريح شده كه كلينى بدون واسطه از سهلبنزياد بهنقل حديث مىپردازد 1؛ زيرا دأب كلينى اين است كه فراوان مىگويد:« عدة من اصحابنا، عن سهل بن زياد، عن ...» 2، اما حديث بعدى را بدون «عده مناصحابنا» مىآورد 3، چنانكه علامه حلى نقل مىكند كه كلينى مىگويد: مقصودم از «عدة من اصحابنا عن سهل بن زياد..»، علىبنمحمد علاّن و محمدبنابى عبدالله و محمدبن الحسن و محمدبن عقيل الكلينى است 4؛ هر چند كه كلينى اين قانون را هميشه رعايت نمىكند 5.
فضلبن شاذان(م260ق) 6، نيز بدون واسطه شيخ كلينى از او نقل نمىكند. بلكه كلينى با واسطة محمدبناسماعيل، از او نقل حديث مىكند 7؛ همچنين از علىبناسباط گاهى با دو واسطه بهنقل حديث مىپردازد 8؛ تنها از على بنابراهيم بنهاشم، فراوان بدون واسطه حديث مىكند 9، ولى ثابت نيست كه اين راوى، حداقلّ زمان امامحسنعسكرى را درك نموده باشد.