57
اشتباه كرده و صحيحش اين است كه مِثل قارون به موسى هستى. اسماعيل بن عياش پرسيد: «از كجا مىگويى؟» گفت: «اين را از وليد بن عبدالملك شنيدم كه روى منبر مىگفت».
با اين همه، «بخارى» در صحيح خود به حديث او احتجاج كرده 1 و «ذهبى» آن عالم بزرگ اهل سنت، حريز را توثيق كرده است! 2
يا «ابراهيم بن يعقوب جوزجانى» صاحب كتاب «احوال الرجال» - با اعتراف به اينكه وى به شدت ناصبى و منحرف است - او را از ائمه جرح و تعديل شمرده و توثيق كردهاست، بلكه «امام احمد بن حنبل» به او نامه مىنوشت و او را به شدت احترام مىكرد با آنكه امام احمد از «عبيدالله بن موسى عبسى» به سبب بدگويى از معاويه حديث نقل نمىكرد. يا «ابوبكر خلاّل» در مورد جوزجانى ناصبى گويد: «جليل جداً». 3
و مگر برخى علماى اهل سنت، مردگان مخالف خود را سب نمىكردند؟ مثل ذهبى كه «ابنخِراش عبدالرحمن بن يوسف» (متوفاى 283) را بعد از آنكه به حفظ و معرفت مىستايد، به شيعه بودن و روايت مطاعن شيخين متهم مىكند و مىگويد: « فَاَنْتَ زِنديقٌ مُعانِدٌ
لِلْحَقِّ فَلا رَضِيَ اللهُ عَنْكَ » 4؛
«پس تو زنديق و معاند حق هستى. خداوند از