16 است، نه تنها با تهاجمهاى نظامى، اقتصادى و فرهنگى، از عقايد خويش عقبنشينى نمىكند، بلكه از مواجهه با شبهات اعتقادى و فرهنگى استقبال مىكند؛ زيرا اين امر سبب بيدارى جامعه علمى شيعيان، توجه نمودن به دشمنان، دقت بيشتر در چگونگى نشر مطالب، توجه نمودن به برخى ابهامها يا نقاط ضعف احتمالى، تحريك براى تحليل مسائل و سرانجام استوارى بيشتر مكتب اهل بيت(عليهمالسلام) خواهد شد. همچنانكه اين تهاجمهاى فرهنگى به حكم طبيعت خود، مهاجم را با مكتب اهلبيت(عليهمالسلام) آشنا مىكند و او در اين تعامل يا رقابت علمى، به حقايق مكتب اهلبيت(عليهمالسلام) و موهوم بودن بسيارى از شبهات پى خواهد برد و تحت تأثير حقانيت مكتب اهلبيت(عليهمالسلام) قرار خواهد گرفت. اين ويژگى تعامل و تهاجم علمى است كه دو طرف را به مواضع يكديگر نزديك مىكند؛ همچنانكه جنگهاى صليبى باعث آشنايى جهان اسلام از غرب و نفوذ اسلام در جهان غرب شد.
به همين منظور و با پيشنهاد برخى از استادان بزرگوار، بنا شد به شبهات مطرح شده در كتاب «آنگاه كه صحابه را شناختم»، منسوب به «ابوخليفه على بن محمد قصيبى» پاسخى مناسب داده شود.
با مطالعه اين كتاب متوجه شدم كه اين كتاب از نظر علمى پايينتر از آن است كه به آن پاسخ داده شود؛ زيرا انباشته از مطالبى ناهماهنگ، بىارتباط، احساسى و موهون است؛ گويى نويسنده هدفى جز نوشتن ضد شيعه را نداشته است. به نظر مىرسد داستانهاى غير مستند و اعتقادات نادرست مطرح شده، مربوط به برخى عوام و برخوردهاى جاهلانه و عاطفى باشد، بهگونهاى كه خواننده كتاب با اندكى دقت،