27حضرت فرمود: «واى بر تو، پيش از آنكه به رسولخدا(صلى الله عليه و آله) برسيم اين لباسها را درآور». پس او لباسها را درآورد و بهجاى خود برگرداند. سپاهيان بهدليل اين كار، اظهار شكايت نمودند.
«ابناسحاق» از «ابوسعيد خدرى» چنين نقل مىكند:
مردم از على(عليه السلام) شكايت كردند. پس رسولخدا(صلى الله عليه و آله) در ميان ما به خطابه برخاست. پس شنيدم كه مىفرمود: «اى مردم! از على شكايت نكنيد كه او در امور الهى جدىتر از آن است كه مورد شكايت قرار گيرد».
ابناسحاق گويد: «سپس رسولخدا از اين موضوع درگذشت و به حج خويش مشغول شد. پس مناسك را به مردم آموخت و سنتهاى حج را به آنان تعليم داد».
چنانكه ملاحظه مىشود ابنهشام تصريح كرده است افراد اعزامى به يمن از حضرت على(عليه السلام) به رسولخدا(صلى الله عليه و آله) شكايت كردند. پيامبراكرم(صلى الله عليه و آله) نيز در واكنش به شكايات، سخنرانى فرمود و از اميرمؤمنان(عليه السلام) دفاع كرد. سپس به مناسك حج مشغول شد و اعمال حج را به مسلمانان آموخت.
براساس اين نقل، ماجراى شكايت از حضرت على(عليه السلام) و واكنش رسولخدا(صلى الله عليه و آله) به آن، در حد ايراد خطابه در دفاع از امام(عليه السلام)، قبل از اعمال حج، يعنى دستكم ده روز قبل از غدير خ--م، انجام شده است. اين در حالى است كه ماجراى غدير هنگام بازگشت از سفر حج رخ داده است و اين دو واقعه ربطى به هم ندارند!
گفتنى است كه نويسنده كتاب در نوشته خود، برخلاف اين حقيقت، چنين وانمود مىكند كه اميرمؤمنان(عليه السلام) پس از انجام دادن مناسك حج