19آنگاه رسول خدا(صلى الله عليه و آله) فرمود:
همانا خداوند مرا به رسالت مبعوث كرد. اين مطلب براى من سنگين بود و مىدانستم كه مردم مرا با ابلاغ اين امر تكذيب خواهند كرد. خداوند مرا بيم داد كه بايد اين مطلب را ابلاغ كنى يا اينكه عذاب خواهى شد. سپس اين آيه را نازل فرمود: ( يٰا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمٰا بَلَّغْتَ رِسٰالَتَهُ وَ اللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّٰاسِ إِنَّ اللّٰهَ لاٰ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكٰافِرِينَ ).
سپس پيامبر از حاضران خواستند كه اين پيام مهم را به غايبان، نسل در نسل، تا روز قيامت برسانند و امر كردندكه همه با ايشان بيعت كنند و اين مقام و منصب بزرگ را به اميرمؤمنان، على(عليه السلام)، تبريك گويند. 1
بنابراين شيعه ماجراى غدير و خطابه پيامبراكرم(صلى الله عليه و آله) را بيان امر مهم جانشينى، و واگذارى امامت و خلافت به مولاى متقيان على(عليه السلام) مىداند. گفتنى است كه شيعيان انحصار خطابه غدير به چند عبارت كوتاه را نمىپذيرند و استناد به موارد منقول اهل تسنن را فقط براى احتجاج با آنان بيان مىكنند. شيعيان با ارجاع به كتابهايى نظير الغدير، كه از شيعه و اهل تسنن نقل كرده است، از جامعيت خطابه غدير و اعتبار سند آن دفاع مىكنند.