15
واقعه غدير
ماجراى غدير به روايت نويسنده كتاب 1
نويسنده كتاب خلاصه اين واقعه را چنين نقل كرده است:
سال دهم هجرى كه رسول خدا(صلى الله عليه و آله) براى انجام دادن و تعليم حج اسلامى عازم بيتاللهالحرام بود، نامههايى به رؤساى قبايل عرب و بلاد مسلمانان، از جمله اميرمؤمنان على(عليه السلام) كه در يمن مشغول جمع زكات بود، ارسال فرمود. على(عليه السلام) اموال را به برخى از همراهان خود سپرد و با سرعت روانه مكه شد و در روز هفتم يا هشتم ذىالحجه خود را به رسولخدا رسانيد. پس از انجام دادن مناسك حج، بهسوى مأموريت خود، كه حمل اموال بيتالمال بود، برگشت. حضرت امير(عليه السلام) در بازگشت مشاهده كرد آن افراد در برخى اموال كه جزء بيتالمال بود، تصرف كردهاند. لذا با آنها تندى و عتاب فرمود كه برآنان گران آمد و پس از ملحق شدن به ساير مسلمانان، شروع به بدگويى از اميرمؤمنان(عليه السلام) نزد پيامبر(صلى الله عليه و آله) و سايران كردند. رسولخدا(صلى الله عليه و آله) كه اين