34كه مقام عصمت، يك صفت پوشيده است، كسى مىتواند آن را بشناسد كه علم باطن و غيب داشته باشد. علم كلام از اين طريق مسئله «ولايت» را به «امامت» سوق مىدهد و درباره ابعاد امامت و ويژگىهاى آن به بحث مىپردازد.
معتزليان معتقدند امام، كسى است كه با رأى ملت انتخاب شود و مردم را در همه امور دينى و دنيايى رهنمون باشد. 1 اشاعره با توجه به نظر «ابوبكر باقلانى»، از متكلمان معروف اين فرقه، معتقدند امامت فقط با نص يا انتخاب مردم صورت مىگيرد، ولى نص باطل است و دليل ابطال آن، اين است كه اگر پيامبر خدا(ص) امامى را برمىگزيد و اطاعت او را بر مردم واجب مىكرد، ناگزير بايد اين گفته در حضور صحابه يا جمهور آنان صورت گرفته باشد؛ به عبارتى، نبايد از مردم پنهان مىماند؛ مانند گماردن «زيد بن حارثه» و «اسامة بن زيد» به فرماندهى لشكر. سپس باقلانى نتيجه مىگيرد كه چون اين كار انجام نگرفته است، پس مسئله نص، باطل است. آنگاه به طريقه انتخاب مىپردازد و مىگويد: «امام بهوسيله آراى مسلمانانى انتخاب خواهد شد كه اهل حل و عقد و مورد اعتماد مردم باشند». 2 وى درباره صفات امام، پنج شرط را لازم دانسته است:
يك - امام بايد قريشىالاصل باشد؛
دو - از لحاظ علم و دانش بايد بهمنزله كسى باشد كه براى قضا صلاحيت داشته باشد؛