26اصطلاحاتش - همه آنها را جعلى نخوانده است. نويسنده اين سخن نيز به پيروى از آن گروه اندك اين تعبير را بر زبان آورده است. 1
كسى كه به جعلى بودن احاديث حضرت مهدى(عج) حكم مىكند، در دو چيز از انصاف، فاصله گرفته است:
نخست، جعلى خواندن احاديث بدون آشنايى با مفهوم جعل و بدون قائل شدن تفاوت ميان «جعل» و «ضعف» يك حديث. چنين كارى از كسى كه در نقد حديث ادعاى اجتهاد دارد، بسيار بعيد است. مگر آنكه بگوييم وى در اين سخن از اشخاصى ناآشنا با اصطلاح حديث، مانند «احمد امين»، «ابنمحمود قطرى» و امثال آنان، تقليد كرده است.
دوم اينكه وى حكم به ضعف احاديث حضرت مهدى(عج) را از زبان پيشينيان خود، مانند «ابن خلدون»، «ابن حجر» و ديگران نقل كرده است، ولى وى هيچ اشارهاى نكرده كه شمار بسيارى از محدثان احاديث امام مهدى(عج) را صحيح شمردهاند. آيا اينگونه دخل و تصرفها از كسى كه با شيوههاى علمى متقن درصدد «نقد علمى» حديث باشد، صورت مىپذيرد؟
به هر حال، چرا وى بيهوده مىكوشد موضوع تصحيح نمودن اسناد احاديث را توسط برخى بىارزش جلوه دهد، درحالىكه خودش بر تضعيف نمودن اسناد آن اصرار مىورزد و تضعيف انجام شده از سوى ابن خلدون را مطرح مىسازد و پس از نقل پارهاى از سخن او، درباره