26خورشيد كه نقاب از چهره برداشت، امام قرآنى را پيش روى خود گرفت و دستها را به آسمان بلند كرد و با بىنياز به راز و نياز پرداخت:
پروردگارا! تو مايۀ اطمينان من در هر سختى، و اميد من در هر گرفتارى هستى. در هر مشكلى كه براى من پيش مىآيد تو ذخيره و اعتماد منى. چه اندوهها و گرفتارىها كه در آن، دل ناتوان و چاره سازى اندك و دوست وامانده شد و دشمن سرزنش كرد، آن را به پيشگاه تو شكايت آوردم كه از همگان تنها به تو رغبت داشتم و تو آن را گشودى و از ميان برداشتى و كفايت فرمودى. تو صاحب همۀ نعمتها و نيكىها و پايان و سرانجام همۀ خواستههايى! 1
به فرمان امام مقدارى نى و هيزم فراهم كردند و در پشت خيمهها آتش زدند تا مبادا از پشت سر مورد هجوم قرار گيرند.
سپاه دشمنان به سوى اردوگاه حسين پيشروى كرد و شمر با ديدن شعلههاى آتش در پشت خيمهها گفت: «اى حسين، در همين جهان و پيش از روز رستاخيز به سوى آتش شتاب گرفتى؟» امام در پاسخ وى گفت: «تو براى سوختن در آتش دوزخ سزاوارترى».