55من نسبت به رسول خدا (ص) همانند بازو نسبت به شانه و ذراع نسبت به بازو و كف دست نسبت به ذراع بودم. او مرا در كودكى تربيت كرد و در بزرگى مرا برادر خود قرار داد. و شما مىدانيد كه من با او وقت ملاقات خصوصى داشتم كه بر آن كسى غير از من مطّلع نبود، و اينكه پيامبر (ص) از همه بيشتر به من سزاوار بود. چيزى را به شما مىگويم كه به احدى قبل از امروز نگفتهام؛ يك بار از او خواستم تا براى من دعا كرده و طلب مغفرت نمايد. حضرت فرمود: انجام مىدهم. آنگاه برخاست و نماز بهجاى آورد و چون دستان خود را به دعا بلند نمود به سخنانش گوش فرا دادم كه مىگفت: بارخدايا! به حق بنده تو على، على را بيامرز. عرض كردم: اى رسولخدا! اين چگونه دعايى است؟ حضرت فرمود: آيا كسى با كرامتتر از تو نزد خداست تا او را شفيع به سوى خدا قرار دهم؟
مطابق اين روايت رسول گرامى اسلام (ص) به حق على بن ابىطالب عليه السلام كه از ناحيۀ انجام عمل صالح پيدا شده قسم خورده و در حقيقت، توسل به عمل صالح آن حضرت است.
بيهقى به سندش از انس بن مالك نقل كرده كه گفت:
جاء اعرابى إلى النبى (ص) فقال: يا رسول الله! لقد أتيناك و ما لنا بعير يَئطّ و لا صبى يغطّ و انشده:
أتيناك و العذراءُ يدْمى لَبانُها
وقد شغلت امّ الصبى عن الطفل
و القى بكفيه الصبى استكانة
من الجوع ضعفاً لا يمرّ ولا يخلى
ولا شيء ممّا يأكل الناس عندنا
سوى الحنظل الحامى والعِلْهِز الفسل