23به درستى كه خداوند متعال، من و على و فاطمه و حسن و حسين عليه السلام را پيش از آنكه دنيا را خلق كند [با فاصله] هفت هزار سال آفريد.
معاذ عرض كرد: «اى رسول خدا! در آن زمان در كجا بوديد؟» فرمودند: «نزد عرش الهى بوديم و خداوند را تسبيح و تحميد و تقديس و تمجيد مىكرديم». پرسيد: «به چه مثال و مانند بوديد؟» فرمودند:
شبحى چند نفر بوديم از نور. پس چون حقتعالى خواست صورت ما را بيافريند، ما را عمودى از نور گردانيد و در صلب [پشت] آدم(ع) جا داد و سپس بيرون آورد ما را به سوى صلبهاى پدران و رحمهاى مادران و به ما نجاست شرك و پليدى كفر نرسيد. پس گروهى چند در هر زمانى به سبب ايمان آوردن بر ما، سعادتمند ميشوند و گروهى چند به واسطه ايمان نياوردن به ما شقى ميشوند. پس چون ما را به صلب عبدالمطلب درآورد، آن نور را به دو نصف كرد. پس نصف آن را
در صلب عبدالله جا داد و نصف ديگر را در صلب ابوطالب. پس آن نصف كه از من بود، به «آمنه» منتقل شد و نصف ديگر به «فاطمه بنت اسد». پس من از آمنه